جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه بی عقل: (تعداد کل: 1)
بی عقل
[عَ] (ص مرکب) (از: بی + عقل) احمق. (یادداشت مؤلف). بی دانش. (آنندراج). معتوه. عتاهیه. مأموه. (منتهی الارب). بی هوش. بی شعور. دیوانه. (ناظم الاطباء). بی خرد :
از ره نام همچو یکدگرند
سوی بی عقل هرمس و هرماس.ناصرخسرو.
یکی گفتش ای پیر بی عقل و هوش
عجب رستی از قتل، گفتا خموش.سعدی.
آنانکه بدیدار...
از ره نام همچو یکدگرند
سوی بی عقل هرمس و هرماس.ناصرخسرو.
یکی گفتش ای پیر بی عقل و هوش
عجب رستی از قتل، گفتا خموش.سعدی.
آنانکه بدیدار...