جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه بی صبری: (تعداد کل: 1)
بی صبری
[صَ] (حامص مرکب) حالت و کیفیت بی صبر. عدم شکیبایی. عدم تحمل. (ناظم الاطباء). بی طاقتی. جزع. ناشکیبایی. ناشکیبی. بی آرامی :
چنین تا مدتی در خانه میبود
ز بی صبری دلش دیوانه میبود.نظامی.
حمل بی صبری مکن بر گریهء صاحب سماع
اهل دل داند که تا زخمی نخورد آهی نکرد.
سعدی.
چنین تا مدتی در خانه میبود
ز بی صبری دلش دیوانه میبود.نظامی.
حمل بی صبری مکن بر گریهء صاحب سماع
اهل دل داند که تا زخمی نخورد آهی نکرد.
سعدی.