جستجوی واژه در لغت‌نامه دهخدا

جستجوی معنی واژه بی دوا: (تعداد کل: 1)

بی دوا

[دَ] (ص مرکب) (از: بی + دوا = دواء) بدون دوا. (ناظم الاطباء). بی دارو. که دوا ندارد: بی دوا و غذا؛ بی دارو و خوراک. (یادداشت مؤلف). بی هیچ وسیلهء تغذیه و درمان. || بی درمان و لاعلاج. (ناظم الاطباء). که علاج نپذیرد: درد بی دوا؛ درد که علاج...
قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از فروشگاه‌های زیر از این پروژه حمایت کنید:

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.