[حِ] (ص مرکب) بدون ستر. بدون پرده. || بی شرم. بی حیا : در چین طرهء تو دل بی حفاظ من هرگز نگفت مسکن مألوف یاد باد.حافظ. || بی چادر و روی پوش (زن). (یادداشت بخط مؤلف). || بی عفت : یکی بدرگ و بی حفاظ است سخت ندانم که کشته ست چونین درخت. شمسی (یوسف...
گنجور مجموعهای ارزشمند از سرودهها و سخنرانیهای شاعران پارسیگوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وبسایت گنجور اینجا کلیک کنید.
دریای سخن
نرمافزار دریای سخن کتابخانهای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم میداریم.