جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه بیفشاندن: (تعداد کل: 1)
بیفشاندن
[یَ دَ] (مص) افشاندن: بیفشاندن بر؛ نثار کردن. (یادداشت مؤلف). || تکانیدن: تجثجث؛ بیفشاندن مرغ پر خود را. (منتهی الارب). رجوع به افشاندن شود.