جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه بیداردل: (تعداد کل: 1)
بیداردل
[دِ] (ص مرکب) بیدارخاطر. بیدارهوش. بیدارمغز. (آنندراج). هشیار و آگاه و خبردار و چالاک. (ناظم الاطباء). خبیر. دل آگاه. عاقل و هشیار. مقابل برناس :
شنیدند چون این سخن بخردان
بزرگان و بیداردل موبدان.فردوسی.
تو فرزند بیداردل رستمی
ز دستان سامی و از نیرمی.فردوسی.
دو بیداردل مرد جنگی سوار
دمان با شکار آمد از کارزار.فردوسی.
چنین گفت...
شنیدند چون این سخن بخردان
بزرگان و بیداردل موبدان.فردوسی.
تو فرزند بیداردل رستمی
ز دستان سامی و از نیرمی.فردوسی.
دو بیداردل مرد جنگی سوار
دمان با شکار آمد از کارزار.فردوسی.
چنین گفت...