جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه بیات: (تعداد کل: 5)
بیات
[بَ] (ع مص) بشب چنین کردن. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). رجوع به بیتوته شود. || شب بروز آوردن. شب زنده داری: پس شبی که آنرا به شب بیات نام نهاده بودند درآمد. (تاریخ قم ص256). || (اِ) شبانگاه. || (ص) نان شبینه. (غیاث). || شب مانده که یک شب...
بیات
[بَ] (اِ) نام شعبه ای از موسیقی. (آنندراج) (غیاث).
- بیات اصفهان؛ یکی از گوشه های همایون. (فرهنگ فارسی معین).
- بیات ترک.؛ رجوع به شور شود.
- بیات اصفهان؛ یکی از گوشه های همایون. (فرهنگ فارسی معین).
- بیات ترک.؛ رجوع به شور شود.
بیات
[بَ] (اِ) غصه و غم و افسوس. || تشویش. || توجه و اندیشه. (ناظم الاطباء) (از اشتینگاس).
بیات
[بَ] (اِخ) تیره ای از ایل اینانلو از ایلات خمسهء فارس. (جغرافیای سیاسی کیهان ص86).
بیات
[بَ] (اِخ) دهی از بخش موسیان شهرستان دشت میشان است و 280 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج6).