جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه بهبود: (تعداد کل: 2)
بهبود
[بِ] (مص مرکب مرخم، اِمص مرکب) خیریت و معنی ترکیبی آن به بودن است. (از آنندراج). بهتری. ترقی تدریجی. (فرهنگ فارسی معین) :
ز به بودن فال کان سود تست
که به بود تو اصل بهبود تست.نظامی.
هرکه هست اندر پی بهبود خویش.عطار.
بوی بهبود ز اوضاع جهان میشنوم
شادی آورد گل و باد صبا...
ز به بودن فال کان سود تست
که به بود تو اصل بهبود تست.نظامی.
هرکه هست اندر پی بهبود خویش.عطار.
بوی بهبود ز اوضاع جهان میشنوم
شادی آورد گل و باد صبا...
بهبود
[بِ] (اِخ) دهی از دهستان گندزلو که در بخش مرکزی شهرستان شوشتر واقع است و 600 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج6).