جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه بلوک: (تعداد کل: 5)
بلوک
[بُ] (اِ) ظرف شرابخوری را گویند، و بعضی گفته اند ظرفی باشد که آن را به صور حیوانات ساخته باشند و بدان شراب خورند. (برهان). قسمی کوزهء گرد و دهان گشاده شبیه به دیزی. قسمی خنور سفالین کوتاه بالا و بزرگ شکم و فراخ دهانه. قسمی بستوی سفالین. نوعی کوزه...
بلوک
[بُ] (اِ) جائی که مشتمل بود بر چندین قریه و ده. (برهان). عده ای از قراء نزدیک یکدیگر که هریک نام خاص و مجموع آنان نامی دیگر دارد. عده ای از قراء که هریک نامی جدا و مجموع نیز نامی خاص دارد. عده ای از قراء که به یک نام...
بلوک
[بْلُکْ / بِ لُکْ] (فرانسوی، اِ) مُلک کشورهایی که متحد شوند و دارای مرام و روش سیاسی خاصی باشند، بلوک شرق، بلوک غرب. (فرهنگ فارسی معین). || جمعیت ها و دسته های هم عقیده و دارای روش واحد. (فرهنگ فارسی معین).
بلوک
[بُ] (اِ) پشکل شتر. (برهان). البعر؛ شتر بلوک انداختن. (تاج المصادر بیهقی). اللقع؛ انداختن شتر بلوک و جز آن. || نشانهء تیر. (اوبهی).
بلوک
[بِ] (اِخ) دهی از دهستان سبزواران، بخش مرکزی شهرستان جیرفت. سکنهء آن 148تن. آب آن از قنات و محصول آن غلات و خرما. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).