جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه بصورت: (تعداد کل: 1)
بصورت
[بِ رَ] (ق مرکب)(1) صورهً. بظاهر. ظاهراً. ظاهر. برحسب ظاهر. علی الظاهر. پدید. برحسب صورت، مقابل بمعنی :
دورم بصورت از در دولت سرای تو
لیکن بجان و دل ز مقیمان حضرتم.حافظ.
و رجوع به صورت، معنی، ظاهر شود.
(1) - مرکب از حرف اضافهء «ب» + صورت عربی.
دورم بصورت از در دولت سرای تو
لیکن بجان و دل ز مقیمان حضرتم.حافظ.
و رجوع به صورت، معنی، ظاهر شود.
(1) - مرکب از حرف اضافهء «ب» + صورت عربی.