جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه بساله: (تعداد کل: 1)
بساله
[بَ لَ] (ع مص) شجاعت. (اقرب الموارد). شجاعت و دلیری. (غیاث اللغات). شجاع و دلیر گردیدن. (آنندراج) (ناظم الاطباء). سخت دلیر شدن. (زوزنی) (تاج المصادر بیهقی). شجاعت و دلاوری و بی پروایی. (ناظم الاطباء). دلیر شدن در سختی. و رجوع به بسالت شود. || کراهت. (اقرب الموارد).