[بُ زُ مَ نِ] (ص مرکب)بلندهمت. بلندطبع. متکبر. (مهذب الاسماء) (ناظم الاطباء). مختال. منیع. ابلخ. بَلخ. بطر. و در تداول، آنکه آثار بزرگی نفس از او هویداست : دوم صورت [ از صور جنوبی فلکی ] صورت جبار، ای بزرگ منش. (التفهیم). میان اتباع او [ شیر ] دو شگال...