جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه بزرگ مردی: (تعداد کل: 1)
بزرگ مردی
[بُ زُ مَ] (حامص مرکب)بزرگی. عظمت. سروری. باعظمت بودن :
اندر بلای سخت پدید آید
فضل و بزرگمردی و سالاری.رودکی.
اندر بلای سخت پدید آید
فضل و بزرگمردی و سالاری.رودکی.