جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه بزازی: (تعداد کل: 3)
بزازی
[بَزْ زا] (حامص) حرفت بزاز. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). شغل بزاز. (ناظم الاطباء). عمل و شغل بزاز. (فرهنگ فارسی معین) :
دعوی همی کنند به بزازی
هر ناکسی و عاجز و عریانی.ناصرخسرو.
|| (ص نسبی) منسوب به بزاز. (ناظم الاطباء). || (اِ) دکان و مغازهء بزاز. پارچه فروشی. (فرهنگ فارسی معین).
دعوی همی کنند به بزازی
هر ناکسی و عاجز و عریانی.ناصرخسرو.
|| (ص نسبی) منسوب به بزاز. (ناظم الاطباء). || (اِ) دکان و مغازهء بزاز. پارچه فروشی. (فرهنگ فارسی معین).
بزازی
[بَ] (اِخ) دهی است از دهستان دیمچه از بخش گتوند شهرستان شوشتر. دشت و گرمسیر است، و 300 تن سکنه دارد. آب آن از قنات و چاه و محصول آن غلات است. شغل اهالی زراعت. راه آن در تابستان اتومبیل رو است. ساکنین از طایفهء بختیاری می باشند. (از فرهنگ...