[بَ گِ رِ تَ] (مص مرکب)برداشتن چیزی. (آنندراج) (ناظم الاطباء). برداشتن از جایی. (فرهنگ فارسی معین). رفع : چون هامان خربزه به بازار آورد هر کس که می آمد یکی برمی گرفت. (قصص الانبیاء ص57). پادشاه کتاب برگرفت و در وی نگریست. (سندبادنامه ص261).
ز خر برگیرم و بر خود نهم...