جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه برگ: (تعداد کل: 4)
برگ
[بَ] (اِ) آن جزء از هر گیاهی که نازک و پهن است و از کناره های ساقه و یا شاخه های باریک میروید. (ناظم الاطباء). به عربی ورق گویند. (از برهان). جزوی از گیاه که نازک و پهن است و از کناره های ساقه یا شاخه ها روید و بیشتر...
برگ
[بَ] (اِ) بلگ. پلک. (فرهنگ فارسی معین). رجوع به پلک شود.
- برگ چشم؛ مژهء چشم که به عربی جفن خوانند. (آنندراج). بلگ چشم. (ناظم الاطباء).
- برگ چشم؛ مژهء چشم که به عربی جفن خوانند. (آنندراج). بلگ چشم. (ناظم الاطباء).
برگ
[بَ] (اِخ) دهی است از دهستان درزآب بخش حومهء شهرستان مشهد. سکنهء آن 178 تن. آب آن از قنات و محصول آن غلات و چغندر است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9).
برگ
[بِ] (اِخ)(1) آلبان. (1885 - 1936 م.) آهنگ ساز اتریشی، شاگرد آ. شونبرگ و از پیروان او. طرفدار آتونالیته (دستگاه جدید تحریر نتهای موسیقی که تابع قوانین تن نیست)، مصنف اپرای وتزک(2). (از فرهنگ فارسی معین) (از دایره المعارف فارسی).
(1) - Berg, Alban.
(2) - Wozzeck.
(1) - Berg, Alban.
(2) - Wozzeck.