جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه برکوه: (تعداد کل: 3)
برکوه
[بَ] (اِ مرکب) براکوه: هر، شهرکیست به برکوه نهاده و با آبهای بسیار. (حدود العالم).
برکوه
[بَ] (اِخ) شهری است که ابرقوه معرب آن است. (انجمن آرا). نام شهری است از عراق که آنرا ابرقو گویند. (برهان).
برکوه
[بَ] (اِخ) دهی از دهستان مؤمن آباد بخش درمیان شهرستان بیرجند. جلگه و معتدل است. سکنه 448 تن. آب آن از قنات و محصول آن غلات و چغندر است. شغل زراعت. راه مالرو. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9).