جستجوی واژه در لغت‌نامه دهخدا

جستجوی معنی واژه برافروخته: (تعداد کل: 1)

برافروخته

[بَ اَ تَ / تِ] (ن مف مرکب)روشن شده. || مشتعل شده. || آتش گرفته. (ناظم الاطباء). || خشمگین شده. || رایج. بارونق :
رونده بدانگه بود کار من
برافروخته تیزبازار من.فردوسی.
شعرا را بتو بازار برافروخته بود
رفتی و با تو بیکبار برفت آن بازار.فرخی.
رجوع به برافروختن و افروخته شود.
قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از فروشگاه‌های زیر از این پروژه حمایت کنید:

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.