جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه برابری: (تعداد کل: 1)
برابری
[بَ بَ] (حامص مرکب) تعادل. تساوی. یکسانی. مساوات. (ناظم الاطباء) (از آنندراج). همسری. (آنندراج). همتایی. همسنگی :
با روی تو ماه آسمان را
امکان برابری ندیدم.سعدی.
- برابری کردن؛ مساوات و همسری و یکسانی نمودن با کسی. (آنندراج) :
خورشید را سخی چو تو دانند مردمان
خورشید با تو کرد نیارد برابری.فرخی.
سپهر با تو برفعت...
با روی تو ماه آسمان را
امکان برابری ندیدم.سعدی.
- برابری کردن؛ مساوات و همسری و یکسانی نمودن با کسی. (آنندراج) :
خورشید را سخی چو تو دانند مردمان
خورشید با تو کرد نیارد برابری.فرخی.
سپهر با تو برفعت...