جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه برابر: (تعداد کل: 2)
برابر
[بَ بَ] (ص مرکب) بالسویه. علی السویه. به تساوی. (یادداشت مؤلف). || معادل. مساوی. طبق. طَبَق. (منتهی الارب). موافق. یکسان. هذا طبقه و طَبَقه، این برابر اوست. (از منتهی الارب). همسان :
برابر نیارم زدن با تو گوی
بمیدان هماورد دیگر بجوی.فردوسی.
مرا دخل و خور ار برابر بدی
زمانه مرا چون برادر بدی.فردوسی.
همچون...
برابر نیارم زدن با تو گوی
بمیدان هماورد دیگر بجوی.فردوسی.
مرا دخل و خور ار برابر بدی
زمانه مرا چون برادر بدی.فردوسی.
همچون...
برابر
[بَ بِ] (اِخ) جِ بربر. (منتهی الارب). رجوع به بربر شود.