جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه بدمنش: (تعداد کل: 1)
بدمنش
[بَ مَ نِ] (ص مرکب) بداندیش. || بدسرشت. بدفطرت. (یادداشت مؤلف) :
ز ضحاک بدگوهر بدمنش
که کردند شاهان ورا سرزنش.فردوسی.
بیارید این پلید بدکنش را
بلایه گنده پیر بدمنش را.(ویس و رامین).
و رجوع به منش شود.
ز ضحاک بدگوهر بدمنش
که کردند شاهان ورا سرزنش.فردوسی.
بیارید این پلید بدکنش را
بلایه گنده پیر بدمنش را.(ویس و رامین).
و رجوع به منش شود.