جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه بدرقه: (تعداد کل: 1)
بدرقه
[بَ رَ قَ / قِ] (از ع، ص، اِ) (از بدرقه عربی)(1) رهبر. رهنما. (برهان قاطع) (انجمن آرا) (آنندراج) (ناظم الاطباء). رهبر. جماعتی که راهبر قافله باشد. (غیاث اللغات). پاسبان و نگهبان. (ناظم الاطباء). خفیر. خفره. (منتهی الارب). جمعی مسلح که همراهی کاروان کنند محافظت آنان را. دسته سواری و...