جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه بخاری: (تعداد کل: 9)
بخاری
[بُ] (اِ) بخار. علم و فضل. (آنندراج). رجوع به بخار شود.
بخاری
[بُ] (ص نسبی) منسوب به بخار.
- کشتی بخاری؛ آن کشتی که با گاز و نفت و سوخت حرکت کند. مقابل کشتی بادبانی. || آنکه عود بخور می کند. (ناظم الاطباء).
- کشتی بخاری؛ آن کشتی که با گاز و نفت و سوخت حرکت کند. مقابل کشتی بادبانی. || آنکه عود بخور می کند. (ناظم الاطباء).
بخاری
[بُ] (اِ مرکب) آن جای که در دیوار اطاق تعبیه کنند سوختن چوب و امثال آن را برای گرم شدن. اجاقی که در ازارء و یا در گوشهء اطاق سازند و دودکش آن را در میان جرز قرار دهند و جهت گرم کردن اطاق چوب یا زغال در آن بسوزانند....
بخاری
[بُ] (ص نسبی) منسوب به بخارا. (ناظم الاطباء). بخارائی :
جز بر در شهنشه بر درگهی نرفتم
نه بر در حجازی، نه بر در بخاری.
منوچهری.
بخاری سپر شش بهم بر بداشت
بزد تیر و بیرون ز هر شش گذاشت.اسدی.
بر اسبی بخاری به بالای پیل
خروشان و جوشان تر از رود نیل.نظامی.
جز بر در شهنشه بر درگهی نرفتم
نه بر در حجازی، نه بر در بخاری.
منوچهری.
بخاری سپر شش بهم بر بداشت
بزد تیر و بیرون ز هر شش گذاشت.اسدی.
بر اسبی بخاری به بالای پیل
خروشان و جوشان تر از رود نیل.نظامی.
بخاری
[بُ] (اِخ) احمد... از اکابر مشایخ نقشبندیه بود و مال و املاک و عیال و اولاد خود را که در بخارا داشته ترک گفت و برای دیدار شیخ الهی به روم رحلت کرد و به ارشاد عباد آغازید... پس از ایفای وظایف حج به اسلامبول بازگشت و در سال 992...
بخاری
[بُ] (اِخ) عبدالعزیزبن احمدبن محمد، از فقها بود. او راست: شرح اصول البزدوی و شرح المنتخب الحسامی. (از معجم المطبوعات).
بخاری
[بُ] (اِخ) محمد بن احمد حسینی نابلسی ملقب به صفی الدین اهل بخارا بود و به بیت المقدس رفت. کتاب القول الحبلی فی ترجمه ابن تیمیه الحنبلی از اوست. وی در 1200 ه . ق. درگذشت. (از ریحانه الادب ج1 ص146). و رجوع به معجم المطبوعات شود.
بخاری
[بُ] (اِخ) محمد بن اسماعیل بن ابراهیم بن مغیره بن احنف جعفی حافظ مکنی به ابوعبدالله و مشهور به امام بخاری، وی از محدثان متقدم بود به خراسان و جبال و عراق و مصر و حجاز و سوریه مسافرت کرد. کتاب جامع صحیح را که به صحیح بخاری معروف و...
بخاری
[بُ] (اِخ) محمد. شمس الدین معروف به امیر سلطان از اکابر مشایخ خلوتیه و مورد عنایت سلطان بایزید عثمانی بود. او بسال 833 ه . ق. درگذشت. (از ریحانه الادب ج1 ص147).