جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه بامدادان: (تعداد کل: 2)
بامدادان
(اِ مرکب) مرکب از بامداد بعلاوهء «ان» که بگفتهء شمس قیس رازی در المعجم حرف تخصیص است. رجوع به آن در این لغت نامه شود. صبح. بامداد. بام. وقت طلوع فجر راگویند. سحرگاهان. (از فرهنگ شعوری ج 1 ص181). هنگام بامداد. گاه بامداد. وقت صبح. صبحگاهان. پگاه. منسوب به بامداد...
بامدادان
(ص نسبی) منسوب به بامداد پدر مزدک.
- مزدک بامدادان؛ مزدک پسر بامداد. و رجوع به بامداد شود.
- مزدک بامدادان؛ مزدک پسر بامداد. و رجوع به بامداد شود.