جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه بازداشت: (تعداد کل: 1)
بازداشت
(مص مرکب مرخم، اِ مص مرکب) منع. ممانعت تعرض. (ناظم الاطباء). مَنع. حَدَد. سَدّ. رُطام. حُجران. مَنعی. خَبل. (منتهی الارب). وَزع. کَفّ. ممانعت. رَدَع. نهی. || حمایت. نگه داشتن. (شعوری ج 1 ص 152). || (اِ مرکب) درمیان و فاصله. (ناظم الاطباء). برزخ. فاصله. حائل و بازداشت میان دو چیز....