جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه بازجویی: (تعداد کل: 1)
بازجویی
(حامص مرکب)(1) عمل بازجو. تفتیش. تجسس. تحقیق. فحص. بازجست. پژوهش. پیشتر بجای این کلمه تفتیش کتبی و اقتراح و تحقیق بکار میرفت: از بازجوئی نوشته های فلان معلوم شد که حق بجانب اوست.
(1) - Enguere.
(1) - Enguere.