جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه بادکش: (تعداد کل: 2)
بادکش
[کَ / کِ] (اِ مرکب) خشت باد را گویند. و آن نوعی از بادزن باشد بسیار بزرگ که در میان خانه آویزند و با طناب و ریسمان در کشاکش آرند. (برهان) (آنندراج). بادزن بزرگ. (ناظم الاطباء). خشت باد بود و بعضی از صاحب فرهنگان بمعنی بادبیزن نوشته اند. (جهانگیری). بدانچه...
بادکش
[کُ] (نف مرکب) بادشکن. داروئی که نفخ شکم بنشاند، چون انیسون، بادیان و زیرهء سبز. ضد نفخ که سبب آروغ شود. که رفع نفع معده و جز آن کند (دارو). طارد ریاح(1). کاسرالریاح. محلل اورام ریاح. رجوع به بادکن و بادشکن شود.
.
(فرانسوی)
(1) - Carminatif
.
(فرانسوی)
(1) - Carminatif