جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه ایستادن: (تعداد کل: 1)
ایستادن
[دَ] (مص) پهلوی «استاتن»(1)، ایرانی باستان، «اوی - شتا»(2) جزو اول پیشوند و جزو دوم مشتق از «ست»(3) (شت(4)لهجهء جنوب غربی) در اوستا «ستا»(5)(ایستادن). (از حاشیهء برهان چ معین). اقامت کردن و درنگی کردن و منتظر شدن. (ناظم الاطباء). حوصله کردن. صبر کردن. شکیبایی نمودن. توقف و درنگ کردن :
بدو...
بدو...