جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه اکابر: (تعداد کل: 2)
اکابر
[اَ بِ] (ع ص، اِ) جِ اکبر. بزرگان. مقابل اصاغر. (یادداشت مؤلف). رجوع به اکبر شود. || مردمان دولتمند و توانا. || مردمان بزرگ و شریف و کبیر. (ناظم الاطباء). بزرگان. شرفا. (فرهنگ فارسی معین) :
نشست در مجلس عالی به حضور اولیای دولت و دعوت و زعیمان و بزرگان... و...
نشست در مجلس عالی به حضور اولیای دولت و دعوت و زعیمان و بزرگان... و...
اکابر
[اَ بِ] (اِخ) موضعی است. (یادداشت مؤلف). دهی است در کمتر از شش فرسخی میانهء جنوب و مشرق عسلویه. (از فارسنامهء ناصری) : در خوارزم و درکات و اکابر از آن [ از توت ] دوشاب خاص اشخاص گیرند. (فلاحت نامه).