جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه اهم: (تعداد کل: 2)
اهم
[اَ هَم م] (ع ن تف) مهمتر. ضرورتر. (ناظم الاطباء). کنایه از مشکل تر و ضرورتر. (از آنندراج) (غیاث اللغات). نعت تفضیلی از مهم: الاهم فالاهم. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). || سخت در اندوه دراندازنده. (غیاث اللغات) (آنندراج). اَهَم. (ناظم الاطباء).
اهم
[اُ] (اِ) (1) واحد مقاومت(2)الکتریکی مدار است و آن مقاومت ستونی از جیوه است در برابر جریان الکتریسیته با این مشخصات: درجهء حرارت: صفر، ارتفاع: 3/106 سانتی متر، قاعده: یک میلیمتر مربع.
(1) - Ohm.
(2) - Resistance.
(1) - Ohm.
(2) - Resistance.