جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه انظار: (تعداد کل: 2)
انظار
[اِ] (ع مص) گوش دادن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). گوش داشتن. (آنندراج). اصغاء. (یادداشت مؤلف). || در پس انداختن و زمان دادن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). بتأخیر انداختن و مهلت دادن. (از اقرب الموارد). مهلت دادن. (ترجمان القرآن جرجانی). زمان دادن. (تاج المصادر بیهقی). امهال. (یادداشت مؤلف).
انظار
[اَ] (ع اِ) جِ نظر. (فرهنگ فارسی معین). نظرها. دیدها. (آنندراج). نگاهها. نظرها. نگریستنها. || دیده ها. (ناظم الاطباء). دیده ها. دیدگان. چشمان: از انظار مردم مخفی شد. (فرهنگ فارسی معین). || بینشها. افکار.