جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه اندیه: (تعداد کل: 2)
اندیه
[اَ یَ] (ع اِ) جِ نادی. (از اقرب الموارد). اندیه الادب. رجوع به نادی شود. || جِ نَدی. (از اقرب الموارد) (از ناظم الاطباء) (دهار). رجوع به ندی و اندیه شود.
اندیه
[اَ یَ] (ع اِ) جِ ندی. شبنمهای صبحگاهی. (فرهنگ فارسی معین) :
لاله نروید در چمن بادام نگشاید دهن
نه شبنم آید بر سمن نه بر شکوفه اندیه.
منوچهری.
|| خاکهای نمناک. (فرهنگ فارسی معین). || بخورها. (فرهنگ فارسی معین).
لاله نروید در چمن بادام نگشاید دهن
نه شبنم آید بر سمن نه بر شکوفه اندیه.
منوچهری.
|| خاکهای نمناک. (فرهنگ فارسی معین). || بخورها. (فرهنگ فارسی معین).