[اَ دَ خوَرْ / خُرْ] (نف مرکب) اندک خوار. (فرهنگ فارسی معین). کم خور. کم خوراک :
هایل هیونی تیزدو، اندک خور و بسیاررو
از آهوان برده گرو در پویه و در تاختن.
معزی (از سندبادنامه ص57).
چون هما اندک خور و کم شهوتم دانند و من
چون خروس دانه چین زانی و شهوت پرورم.
خاقانی.
من...