جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه انجام: (تعداد کل: 4)
انجام
[اَ] (اِ)(1) انتها و آخر هرکار. (برهان قاطع) (آنندراج) (هفت قلزم). اتمام کار. ضد آغاز. (انجمن آرا). آخر کارها. (فرهنگ خطی). انتها. آخرکار. (غیاث اللغات). آخرکار. فرجام. (حاشیهء فرهنگ اسدی نخجوانی). آخرکار. عاقبت. (مؤید الفضلاء). عاقبت. (رشیدی). بافدم. (شرفنامهء منیری). آخر کارها و بافدم و فرجام. (فرهنگ سروری). انتها و...
انجام
[اَ] (ع اِ) جِ نَجم. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج). ستاره ها.
انجام
[اِ] (ع مص) برآمدن و طلوع شدن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج). آشکار شدن. و برآمدن. (از اقرب الموارد). || واشدن آسمان از ابر، یقال: انجمت السماء ایاماً ثم انجمت. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء)(1). واشدن آسمان از ابر. (آنندراج). بازشدن آسمان و آشکار گردیدن ستاره ها. (از اقرب الموارد). ||...