جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه انباشتن: (تعداد کل: 1)
انباشتن
[اَمْ تَ] (مص)(1) پر کردن و مملو گردانیدن و انبار نمودن. (برهان قاطع) (از ناظم الاطباء) (از آنندراج). آکندن. ممتلی کردن. امتلاء. (یادداشت مؤلف). کبس. (تاج المصادر بیهقی). پر کردن جای عمیق بخاک و جز آن. (شرفنامهء منیری) (مؤید الفضلاء). انباردن :
بدان کرد شاید نهان آفتاب
بدین شاید انباشت دریای آب.اسدی.
درم...
بدان کرد شاید نهان آفتاب
بدین شاید انباشت دریای آب.اسدی.
درم...