جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه امیریه: (تعداد کل: 8)
امیریه
[اَ ری یَ] (اِخ) از قرای نیل از ارض بابل است. از آنجاست ابوالنجم بدربن جعفر ضریر شاعر، درگذشته به سال 611 ه .ق . (از معجم البلدان).
امیریه
[اَ ری یَ] (اِخ) اره. دهی است از بخش خمین شهرستان محلات با 1200 تن سکنه. آب آن از قنات و محصول آن غلات، چغندرقند، بنشن، پنبه و انگور است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 1).
امیریه
[اَ ری یَ] (اِخ) دهی است از بخش رزن شهرستان همدان با 177 تن سکنه. آب آن از قنات و چشمه و محصول آن غلات و حبوب است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5).
امیریه
[اَ ری یَ] (اِخ) دهی است از بخش قلعه نو شهرستان شاهرود با 101 تن سکنه. آب آن از چشمه سار و محصول آن غلات، بنشن، سنجد و لبنیات است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3).
امیریه
[اَ ری یَ] (اِخ) نام محلی است در کنار راه اصفهان به نجف آباد در ده هزارگزی اصفهان. (از یادداشت مؤلف).
امیریه
[اَ ری یَ] (اِخ) نام محله ایست در تهران.
امیریه
[اَ ری یَ] (اِخ) نام محلی در 145700 گزی تهران بفاصلهء 3400 گزی سرچمن بین تهران و شاهی.(1) (یادداشت مؤلف).
(1) - نام کنونیِ شاهی، قائمشهر است.
(1) - نام کنونیِ شاهی، قائمشهر است.
امیریه
[اَ ری یَ] (اِخ) نام محلی در کنار راه فیروزکوه سمنان میان فیروزه کوه و کمند در 145700 گزی تهران. (یادداشت مؤلف).