جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه امنیه: (تعداد کل: 3)
امنیه
[اُ نی یَ] (ع اِ) رجوع به امنیت شود.
امنیه
[اَ نی یَ / یِ] (از ع، اِ) سرباز مأمور حفظ انتظامات و آرامش در طرق و شوارع و قری و قصبات. ژاندارم. (فرهنگ فارسی معین).
- ادارهء امنیه؛ ادارهء ژاندارمری. (از فرهنگ فارسی معین). و رجوع به ژاندارم و ژاندارمری شود.
- ادارهء امنیه؛ ادارهء ژاندارمری. (از فرهنگ فارسی معین). و رجوع به ژاندارم و ژاندارمری شود.
امنیه
[اَ یَ] (ع اِ) جِ منی (آب مرد). (از یادداشت مؤلف).