جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه الهیه: (تعداد کل: 4)
الهیه
[اِ لا هی یَ] (اِخ) دهی است از دهستان صحنهء شهرستان کرمانشاهان در 2500گزی باختر صحنه، کنار شوسهء کرمانشاهان. دشت و سردسیر است. سکنهء آن 150 تن شیعه هستند و به لهجهء کردی سخن میگویند. آب آن از رودخانهء صحنه و چشمهء کارون تپه و محصول آن غلات آبی و...
الهیه
[اِ لا هی یَ] (ع ص نسبی) مؤنث الهی یعنی خدایی. منسوب به خدا.
- فلسفهء الهیه.؛ رجوع به فلسفه و حکمت و الهی شود.
- فلسفهء الهیه.؛ رجوع به فلسفه و حکمت و الهی شود.
الهیه
[اِ لا هی یَ] (ع مص جعلی، اِمص)خدایی. (آنندراج) (مؤید الفضلاء). بمعنی الوهیت. (از اقرب الموارد). خدا و معبود بودن. || در اصطلاح صوفیه، هر رسم الهی مضاف به بشر است. (تعریفات جرجانی، اصطلاحات صوفیه). || در اصطلاح فلسفه عبارت از احدیتی است که جامع تمام حقایق وجودی است چنانکه...
الهیه
[اُ هی یَ] (ع اِ) بازیچه. اُلهوَّه. (منتهی الارب). آنچه بدان بازی کنند. (از اقرب الموارد).