جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه الهی: (تعداد کل: 8)
الهی
[اِ لا] (ع منادا، صوت) مرکب از «اله» که اسم ذات حق تعالی است و یاء متکلم، پس معنی مجموع اله من است. (از غیاث اللغات) (از آنندراج). این لفظ را در مقام ندا گویند و حرف ندا را اغلب حذف کنند. خدایا. ربی. خدای من : الهی عبدالله را...
الهی
[اِ لا] (ص نسبی) خدایی. ربانی. الوهی. مرکب از «اله» نام حق تعالی و یاء نسبت چنانکه در عبارت «حکم الهی اینچنین بود» و کسانی که این یا را از نفس کلمه دانند بخطا رفته اند. (از غیاث اللغات) (از آنندراج). منسوب به اله، در ترکیباتی از قبیل حکمت الهی،...
الهی
[اِ لا] (اِخ) (شیخ الهی). رجوع به الهی سماوه ای شود.
الهی
[اِ لا] (اِخ) شاعر قرن دهم متوفی در 945 ه . ق. او راست: خلاصه الاشعار. (از قاموس الاعلام ترکی ج1). صاحب ریحانه الادب گوید: دور نیست که این الهی همان الهی اردبیلی (حسین) باشد. رجوع به ریحانه الادب ج1 ذیل الهی و الهی اردبیلی در این لغت نامه شود.
الهی
[اِ لا] (اِخ) شاعر عثمانی است و تاریخ ولادت و مرگ او معلوم نیست. (از قاموس الاعلام ترکی ج2).
الهی
[اِ لا] (اِخ) دهی است از دهستان ریوند بخش حومهء شهرستان نیشابور در 9 هزارگزی جنوب باختری نیشابور. در جلگه واقع و معتدل است. سکنهء آن 59 تن شیعهء فارسی زبانند. آب آن از قنات و محصول آنجا غلات و شغل مردم زراعت و گله داری است. راه مالرو دارد....
الهی
[اِ لا] (اِخ) دهی است از دهستان شهرنو بالاولایت باخرز بخش طیبات شهرستان مشهد، در 60 هزارگزی شمال باختر یوسف آباد. کوهستانی و معتدل است. سکنهء آن 144 تن شیعه، و حنفی هستند و بفارسی سخن میگویند. آب آن از قنات و محصول آنجا غلات و بنشن و شغل مردم...
الهی
[اِ لا] (اِخ) عبدالله. رجوع به الهی سماوه ای شود.