جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه الماسی: (تعداد کل: 2)
الماسی
[اَ] (ص نسبی) تراشیده شده مانند الماس. (ناظم الاطباء). رجوع به الماس شود.
- الماسی رنگ؛ درخشنده و براق. (ناظم الاطباء).
- الماسی رنگ؛ درخشنده و براق. (ناظم الاطباء).