جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه افگار: (تعداد کل: 1)
افگار
[اَ] (ص) فگار. فگال. افکار. آزرده. خسته. زخمی. مجروح. (فرهنگ فارسی معین). آزرده. (مؤید الفضلاء) (مجمع الفرس) (برهان) (آنندراج). مجروح. (رشیدی). فکار. (شرفنامهء منیری). اوکار. (مجمع الفرس) (غیاث اللغات). مطلق خسته و مجروح. (آنندراج) :
کنون خوشتر که با او بوده ام دی
که بودم بی رخش افگار بسیار.فرخی.
از آن سپس که...
کنون خوشتر که با او بوده ام دی
که بودم بی رخش افگار بسیار.فرخی.
از آن سپس که...