جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه افسون گری: (تعداد کل: 1)
افسون گری
[اَ گَ] (حامص مرکب) عمل افسونگر. سحر. جادو. (فرهنگ فارسی معین). ساحری. (ناظم الاطباء) :
چه عمریست کو را بچندین خطر
به افسونگری برد باید بسر.
نظامی (از آنندراج).
|| شغل مارگیری. || خواندن افسون. (ناظم الاطباء).
چه عمریست کو را بچندین خطر
به افسونگری برد باید بسر.
نظامی (از آنندراج).
|| شغل مارگیری. || خواندن افسون. (ناظم الاطباء).