جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه افراسیاب: (تعداد کل: 8)
افراسیاب
[اَ] (ص) کنایه از هموار به راه رونده است چه آب بمعنی راه رو هموار است. (هفت قلزم) (برهان). || در پهلوی فراسیاک(1) بمعنی شخص هراسناک است. (فرهنگ فارسی معین). اصل کلمه ایرانی اوستائی است و فرنرسین تلفظ می شود و بموجب ترجمهء یوستی آلمانی بمعنی شخص هراسناک می آید....
افراسیاب
[اَ] (اِخ) نام پادشاه ترکستان است. (برهان) (هفت قلزم). پادشاهی عظیم الشأن از پادشاهان توران که بغایت شجاع و بهادر بود. (غیاث اللغات) (آنندراج). پادشاه ترکستان زمین که بعد کشتن نوذر پادشاه ایران زمین، دوازده سال در ولایت ایران پادشاهی کرد و پس طهماسب، شاه ایران زمین افراسیاب را بصلح...
افراسیاب
[اَ] (اِخ) گنج... نام یکی از گنجهای خسروپرویز. نام یکی از گنجهای هفت گانهء پرویز. چنانکه در ابیات شاهنامه آمده است :
دگر نامور گنج افراسیاب
که کس را نبود آن بخشکی و آب.فردوسی.
دگر نامور گنج افراسیاب
که کس را نبود آن بخشکی و آب.فردوسی.
افراسیاب
[اَ] (اِخ) دهی است از دهستان سارال بخش دیواندره از شهرستان سنندج. محلی کوهستانی و سردسیر است و 100 تن سکنه دارد. آب آن از چشمه و محصول آن غلات، توتون، حبوبات، لبنیات و شغل اهالی زراعت و گله داری و راه آن مالرو است و در تابستان از حسین...
افراسیاب
[اَ] (اِخ) اتابک...، ابن یوسف شاه از اتابکان لر بزرگ بود و از 688 - 695 ه . ق. حکمرانی داشت. وی مردی مستبد و ظالم بود. ابتدا افراد خاندان وزیر پدر خود را مصادره کرده ایشان را بوضعی شنیع کشت و جماعتی از آنان به اصفهان پناه بردند و...
افراسیاب
[اَ] (اِخ) آل...، نام سلسله ای از فرمانروایان ترک که به نامهای آل خاقان و خانیه و افراسیابیه نیز خوانده میشوند. این سلسله در شرق جیحون یعنی بخارا، و کاشغر و مغولستان شرقی در حدود سال 320 - 560 ه . ق. امارت داشتند. و رجوع به آل افراسیاب و...
افراسیاب
[اَ] (اِخ) غار...، نام غار افسانه ای که محل شمامهء جادو بوده است. در اسکندرنامه آمده است: چون صلصال خبردار شد از اشکنجه کردن مهترنسیم، از شهر خطا بیرون آمده داخل در غار افراسیاب شد در پیش شمامهء جادو رسید. (از سبک شناسی بهار ج 3 ص 261).
افراسیاب
[اَ] (اِخ) کیا...، نام یکی از ملوک مازندران در عصر آل باوند و از بستگان آنان. رجوع به حبیب السیر چ خیام ج 3 ص 337 شود.