جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه افراختن: (تعداد کل: 1)
افراختن
[اَ تَ] (مص) برداشتن و بلند ساختن. (برهان) (آنندراج). برآوردن. بلند کردن. (شرفنامهء منیری) (مؤید). افراشتن مرادف آنست. (شرفنامهء منیری). و رواست که همزه را حذف کنند و فا را فتح دهند. (مؤید) :
براه بیابان برون تاختند
همه جنگ را گردن افراختند.فردوسی.
یکی را دم اژدها ساختن
یکی را به ابر اندر افراختن.فردوسی.
بگرد...
براه بیابان برون تاختند
همه جنگ را گردن افراختند.فردوسی.
یکی را دم اژدها ساختن
یکی را به ابر اندر افراختن.فردوسی.
بگرد...