جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه اعزل: (تعداد کل: 2)
اعزل
[اَ زَ] (ع ص) ریگ تودهء جداگانه. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج). ریگ زار تنهای جدامانده. (از اقرب الموارد). || ستور کج دنب، عادهً نه خلقهً و آن عیب است. (منتهی الارب). ستور کج دنب که از روی عادت باشد نه خلقت و آن عیب است. (ناظم الاطباء). از ستور...
اعزل
[اَ زَ] (اِخ) نام آبی است در وادیی از دیار بنی کلب. (از معجم البلدان):
لمن الدیار کأنها لم تحلل
بین الکناس و بین طلح الاعزل.
جریر (از معجم البلدان).
و برای تفصیل بیشتر به همان کتاب رجوع شود.
لمن الدیار کأنها لم تحلل
بین الکناس و بین طلح الاعزل.
جریر (از معجم البلدان).
و برای تفصیل بیشتر به همان کتاب رجوع شود.