جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه اطلسی: (تعداد کل: 3)
اطلسی
[اَ لَ] (ص نسبی، اِ) منسوب به فلک اطلس ای فلک نهم. از فرهنگ سکندرنامه و فرهنگ فرنگ. (آنندراج). || خواجه سرا را گویند. خصی سیاه. (ناظم الاطباء) (آنندراج). || املس(1). (کازمینسکی).
(1) - Satine.
(1) - Satine.
اطلسی
[اَ لَ] (اِ)(1) قسمی از گُل است. (فرهنگ نظام). یک قسم گل الوان. (ناظم الاطباء) :
اطلسی از جمله گلها خوشتر است
اطلسی چادرنماز دلبر است.ناصرالدین شاه.
و رجوع به گل اطلسی شود.
(1) - Petunia.
اطلسی از جمله گلها خوشتر است
اطلسی چادرنماز دلبر است.ناصرالدین شاه.
و رجوع به گل اطلسی شود.
(1) - Petunia.
اطلسی
[اَ لَ] (اِخ) در تداول تازیان بر اقیانوس اطلس اطلاق شود. رجوع به اقیانوس اطلس و اعلام المنجد شود.