جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه اضلاع: (تعداد کل: 2)
اضلاع
[اَ] (ع اِ) جِ ضِلع. (اقرب الموارد) (قطر المحیط) (دهار) (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). جِ ضلع، بمعنی پهلو. (آنندراج) (غیاث). استخوانهای پهلو. (منتهی الارب). دنده ها. (ناظم الاطباء). || گوشه ها و اطراف و جوانب. (از غیاث) (آنندراج). کناره های چیزی. (ناظم الاطباء). رجوع به ضلع شود. || جِ ضلیع،...
اضلاع
[اِ] (ع مص) میل دادن چیزی را. (از اقرب الموارد) (از قطر المحیط). میل دادن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج). بچسبانیدن. (تاج المصادر بیهقی). || گرانبار گردیدن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج). || گرانبار کردن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج) (از اقرب الموارد). لازم و متعدی است. (منتهی الارب).