جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه اصفهان: (تعداد کل: 5)
اصفهان
[اِ فَ] (اِ) یکی از چهار مقامهء اصلی موسیقی است دارای دو فرع، حسینی و نوا. نام پرده ای از دوازده پردهء موسیقی. نام پرده ای از موسیقی. (از لب الالباب و بهار عجم) (غیاث) (رشیدی). نام پرده ای از موسیقی و آنرا اصفهانک نیز خوانند :
مطرب در اصفهان چو...
مطرب در اصفهان چو...
اصفهان
[اِ فَ] (اِخ) امیر اصفهان، پسر قرایوسف. از امرای روزگار ایلکانیان بود که سلطان حسین بن علاءالدوله بن سلطان احمد آخرین امیر ایلکانی را بکشت و سلسلهء مزبور را منقرض کرد. عباس اقبال مینویسد: سلطان حسین چون محمود در 827 ه . ق. فوت کرد جای او را گرفت و...
اصفهان
[اِ فَ] (اِخ) نام پدر ابوعلی بود که در طبرستان در قرن چهارم هجری میزیسته. صاحب تاریخ طبرستان آرد: و حسن فیروزان به آمل آمد با ابوعلی بن اصفهان و ابوموسی که هر دو صاحب ماکان بودند. (تاریخ طبرستان ج1 ص294). و آرد: و ابوالقاسم را از دختر دیکوی بنت...
اصفهان
[اِ فَ] (اِخ) همدان و اصفهان دو برادر بودند. (مجمل التواریخ والقصص ص521). و در ص149 آرد: و در کتاب همدان خواندم که همدان و اصفهان هم از ابناء پسرزادگان سام بن نوح اند، و دیگر جای ندیدم، خداوندتعالی بدان داناتر است. (مجمل التواریخ والقصص).
اصفهان
[اَ فَ] (اِخ) نام محلی در کنار راه تبریز و مراغه میان سردرد و لایجان، در 14500 متری تبریز.