جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه اصرار: (تعداد کل: 2)
اصرار
[اِ] (ع مص) اصرار اسب و خر به گوشش؛ راست کردن آنرا برای شنیدن. (از قطر المحیط) (از اقرب الموارد). راست کردن اسب گوش را تا بشنود. (منتهی الارب) (آنندراج) (از ناظم الاطباء). دو گوش راست کردن اسب. (تاج المصادر بیهقی). || اصرار سنبل؛ آمادهء برآمدن گردیدن خوشه. (از منتهی...
اصرار
[اَ] (اِخ) نام قبیله ای از عرب که در قلعهء صُرَر(1) سکونت دارند. (منتهی الارب).
(1) - قلعه ای است به یمن.
(1) - قلعه ای است به یمن.