جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه اشعار: (تعداد کل: 2)
اشعار
[اِ] (ع مص) آگاهی و اطلاع دادن. (فرهنگ نظام). اشعره الامر؛ آگاهانید وی را از آن کار و کذا اشعره بالامر. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). || شعار پوشانیدن کسی را. || اشعر الجنین؛ موی برآورد بچه در شکم مادر. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). || اشعر الخف؛ موی را داخل...
اشعار
[اَ] (ع اِ) جِ شِعر. نظمها. بیتها. (از فرهنگ نظام). || جِ شَعر. (اقرب الموارد). رجوع به شِعر و شَعر شود.